دیکشنری
organophilic montmorillonite (ommt)
فارسی
1
عمومی
::
مونتموریلونیت آلیدوست
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ORGANIZATIONAL SCHOLAR
ORGANIZATIONAL SETTING
ORGANIZATIONAL SIZE
ORGANIZATIONAL TENSION
ORGANIZATIONAL TRUST
ORGANIZATIONAL UNIT
ORGANIZATION'S CULTURE
ORGANIZE
ORGANIZED
ORGANIZER
ORGANIZING CATEGORIES
ORGANOGRAPHY
ORGANOLEPTIC
ORGANOLOGY
ORGANON
ORGANOPHILIC MONTMORILLONITE (OMMT)
ORGANOSILANE
ORGANUM
ORGANZA
ORGANZINE
ORGASM
ORGEAT
ORGIASTIC
ORGIES
ORGY
ORIEL
ORIENT
ORIENT TO
ORIENTAL
ORIENTAL AMBER BALSAMIC
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید